postheadericon قربانیان قتل عام 67: شاهرخ نامداری مسجدی


شاهرخ در سال 1336 در یک خانواده کارگری در مسجدسلیمان متولد شد. در انقلاب ضدسلطنتی سال 57 فعالانه شرکت کرد و پس از انقلاب یک انجمن صنفی سیاسی به نام کانون دیپلمه های بیکار مسجدسلیمان تشکیل داد. تجمع اعضای روبه افزایش این کانون در فرمانداری شهر توسط پاسداران به شدت سرکوب شد. از این پس، شاهرخ به هواداران مجاهدین پیوست. در تابستان 58 او را به خاطر فعالیت تبلیغی به سود مجاهدین، به زندان انداختند و پس از آزادی از زندان به فعالیت تمام وقت سیاسی روی آورد.
پس از 30 خرداد 60 دیگر با سازمان ارتباط مستقیم نداشت. اما تا اوایل سال 64 ضمن فعالیتهای پراکنده اش به حمایت از خانواده های زندانیان سیاسی می پرداخت. یکی از همرزمانش نوشته است: «شاهرخ در 15 فروردین سال 64 در ماهشهر دستگیر شده بود و بعد از این که به 7 سال زندان محکوم شد، او را به نزد ما آوردند. در زندان گفت که اسم دخترم را «طنین» گذاشتم و این اسم را به این دلیل برایش انتخاب کرده ام تا طنین فریادهای هزاران هزار عمو و خاله هایی باشد که در زندانها و شکنجه گاهها فریادشان و حتی نامشان را کسی نشنیده است. دخترش در همان روزهای دستگیری او قدم به یک سالگی گذاشته بود. 
وقتی با او خداحافظی کردم و گفتم که دارم نزد بچه ها به منطقه می روم، گفت سلام ما را برسان و بگو ما تا به آخر ایستاده ایم».
در جریان قتل عام تابستان سال 67 از دوران محکومیت 7 ساله شاهرخ 3 سال گذشته بود. در گزارشی از ایران راجع به شهادت او آمده است: «دختر 4 ساله اش با یک دسته گل بابونه به جلو در زندان رفته بود تا پدرش را ملاقات کند. جلادان خمینی در مقابل زندان یک جلد قرآن و یک جلد نهج البلاغه به همراه لباسهای خونین شاهرخ، در مقابل دخترش گذاشتند و به او گفتند: دیگر پدرت را نمی بینی، او را کشتیم. دخترک معصوم در کنار مادرش همین کلمات را تکرار می کرد.»
شاهرخ و شمار دیگری از قهرمانان شهید زندان مسجدسلیمان را در یک گور جمعی به خاک سپردند.
منبع: بر برگ گل به خون شقایق - انتشارات بنیاد رضائیها

0 نظرات:

Blog Archive

About Me

ماه و پلنگ
View my complete profile
Powered by Blogger.