postheadericon انجمن نجات رژیم - فصل اول

رؤیای نابودی مجاهدین
وزارت اطلاعات آخوندی چند ماه قبل از شروع جنگ در عراق، خبر مجعول و كلیشه یی را در مطبوعاتش درج كرد كه بر اساس آن مجاهدین درصددند درجریان حمله آمریكا به عراق عملیات سرنگونی رژیم تحت عنوان «فروغ۲» را به اجرا بگذارند. همزمان برخی پاسداران سیاسی رژیم درخارج ازجمله «حسین باقرزاده» برای جلوگیری از كشته شدن مجاهدین شروع به یقه درانی كردند تا از قربانی شدن دوباره مجاهدین جلوگیری شود و پی درپی مجاهدین را از چشم انداز «فروغ۲» برحذر می داشتند.۱ در گام بعدی و به موازات شدت گرفتن بحران عراق سران نظام پوسیده ولایی، بسیج تبلیغاتی گسترده یی را علیه مجاهدین به راه انداخته و عاجزانه از آمریكا برای حمله نظامی به قرارگاه های مجاهدین، استمداد كردند. این حلقه یی از زنجیره توطئه ها و زد وبندهایی بود كه رژیم با استفاده از شرایط جنگ و اشغال عراق، برای نابودی، متلاشی كردن، اخراج و استرداد مجاهدین و رزمندگان ارتش آزادیبخش، زمینه چینی می نمود.۲
به این ترتیب، وزارت اطلاعات آخوندی در داخل كشور با فضاسازی و ایجاد یك جنگ روانی حول چشم انداز نابودی مجاهدین، جهت فشار بر خانواده ها و تضعیف روحیه آنها و علیه حضور مجاهدین در عراق، استفاده نمود.

برای اولین بار در ۶آبان سال ۸۱ شماری از عوامل وزارت اطلاعات با تجمع در مقابل دفتر سازمان ملل متحد در تهران به ابراز نگرانی برای فرزندان مجاهدشان كه «اسیر گروهك تروریستی درعراق هستند» پرداختند. متعاقباً آقای مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت طی نامه یی خطاب به دبیرکل ملل متحد، كمیسر عالی ملل متحد در امور حقوق بشر، كمیسر عالی ملل متحد در امور پناهندگان، رییس كمیته بین المللی صلیب سرخ و سازمانها و مجامع بین المللی مدافع حقوق بشر، خاطرنشان كرد اگر آخوندها ریگی به كفش ندارند، اجازه بدهند هركس نگران سلامتی و وضعیت فرزند یا خویشاوندان خود در قرارگاههای مجاهدین است، با هزینه مجاهدین به دیدار آنها بشتابد.۳
البته مانند همیشه از این خانواده های موهوم، حتی یك نفر برای ملاقات به عراق نیامد و ماهیت توطئه گرانه این اقدام وزارت اطلاعات برملا شد.
در اسفند سال ۸۱ با شروع جنگ آمریكا در عراق، وزارت اطلاعات با صرف هزینه های كلان ایستگاه رادیویی «نجات» را برای پخش برنامه در داخل عراق تأسیس نمود كه در سراسر عراق قابل دریافت بود. در شرایطی كه همه مجاهدین قرارگاه های خود را تخلیه كرده و به دلیل بمبارانهای مهیب به سنگرهایی خارج قرارگاه های خود منتقل شده بودند، وزارت اطلاعات برای هرچه بیشتر تحت فشار قراردادن اعضای مجاهدین و تأثیرگذاری برروی آنها (آن هم در شرایطی كه تنها امكان ارتباطی موجود به دلیل شرایط جنگی رادیو بود) با وارد كردن فشارهای مستمر خانواده های مجاهدین را به پای مصاحبه با این رادیو می كشاند تا فرزندان خود را به بازگشت به نزد رژیم دعوت كنند. وزارت اطلاعات با پخش شایعاتی از قبیل «گرسنه و بی نان وآب ماندن مجاهدین به دلیل شرایط جنگی، آواره شدن آنها در بیابانهای عراق و ... نابودی تشكیلات مجاهدین و ارتش آزادیبخش و ...» تبلیغات گسترده یی به راه انداخت تا خانواده های مجاهدین را وادار به پذیرش خواستهای خود نماید.
در همان هفته های اول پایان جنگ و سقوط حكومت عراق، از اردیبهشت ۱۳۸۲ وزارت اطلاعات تلاش كرد از طریق رسانه های دولتی «انجمن نجات» را یك انجمن غیردولتی معرفی كند كه برای نجات جان مجاهدین »دربند» - بخوانید برای نجات جان رژیم رو به مرگ آخوندی تلاش می كند. اطلاعات آخوندی بلافاصله در اغلب استانها توسط مزدوران خود اقدام به تأسیس شعبه این انجمن كرده و خط فشار و تطمیع و سركوب خانواده های مجاهدین را تشدید نمود.
طی نیمه اول سال ۱۳۸۲، وزارت اطلاعات در چهار نوبت مختلف اقدام به جمع كردن اجباری خانواده های مجاهدین و به ویژه پدران و مادران سالخورده در مقابل سفارت سوییس (دفتر حفاظت منافع آمریكا در تهران) و دفتر سازمان ملل متحد و در هتل المپیك نمود. هدف از برگزاری چنین تجمع هایی نگران نمودن خانواده ها نسبت به سلامت فرزندانشان و تبلیغ این خط رژیم بود كه فرزندان مجاهد آنها به زور در عراق نگهداشته شده اند و باید به ایران بازگردند.
روز چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۲، خانواده های شماری از مجاهدین كه بر اساس طرح وزارت اطلاعات اغوا شده بودند برای تظاهرات علیه سازمان مجاهدین در مقابل دفتر مركزی سازمان در بغداد تجمع كردند.
وزارت اطلاعات كه از چند ماه پیش روی این طرح كار كرده بود، تحت پوشش انجمن نجات این خانواده ها را با وعده دیدار فرزندانشان، چند روز پیش از آن، در شهر مرزی مهران جمع كرده بود. پس از توجیه خانواده ها توسط مأموران وزارت اطلاعات، آنها را راهی عراق نموده و در هتلی به نام «الدهوی» درشهر كاظمیه مستقركرد. در كاظمیه عوامل اطلاعات نزد خانواده ها وانمود می كردند كه مجاهدین اجازه دیدار با فرزندانشان را نمی دهند و باید برای دستیابی به دیدار فرزندانشان، تظاهراتی علیه مجاهدین برگزار كنند. مأموران رژیم پلاكاردهایی به زبان عربی و انگلیسی با شعارهایی علیه مجاهدین به دست خانواده ها داده و آنها را به محل دفتر مجاهدین در بغداد بردند. خبرنگار تلویزیون عربی زبان رژیم آخوندی «العالم» نیز در تمام مراحل از آنها فیلمبرداری می كرد.
خانواده ها به مجرد شنیدن توضیحات نمایندگان مجاهدین و بعد از اینكه متوجه شدند این سازمان از دیدار خانواده ها با فرزندانشان به غایت استقبال می كند، نسبت به سوء استفاده رژیم از عواطفشان ابراز انزجار كرده و می گفتند همه مردم ایران از آخوندها متنفرند و بی صبرانه خواستار سرنگونی آنها هستند. سازمان مجاهدین خلق همان روز با صدور اطلاعیه یی آمادگی خود را برای فراهم كردن تسهیلات لازم جهت دیدار این خانواده ها با فرزندانشان، مورد تأكید قرار داد و تكرار كرد كه درهای قرارگاههای مجاهدین به روی خانواده ها باز است. این خانواده ها در پی افشاگری اعضای دفتر مجاهدین در بغداد به قرارگاه اشرف رفتند و به مدت چند روز با فرزاندانشان دیدار كردند.
این نمایش به غایت ضدانسانی و به بازی گرفتن عواطف و احساسات خانوادگی برای مقاصد سیاسی علیه مقاومت، طی سال ۸۲، ۴بار دیگر تكرار شد.
مهمترین سرمایه گذاری رژیم در این زمینه، صدور حكم شورای حكومتی مبنی بر اخراج مجاهدین از عراق و استرداد آنان بود. این حكم كه توسط عوامل رژیم در شورای حكومتی موقت عراق صادر شده بود، به خوراك یك جنگ روانی دیگر علیه مجاهدین تبدیل شد. وزارت اطلاعات با به كارگیری ارگان سركوبگر نجات و با استناد به خبر انتشار این حكم و با هیاهو و دروغ سازی های نجومی به خانواده های مجاهدین چنین وانمود كردند كه اگر همین روزها به ملاقات فرزندان خود نروید، آنها تا ۲۰ روز دیگر به آفریقا فرستاده میشوند!! و به این ترتیب بار دیگر با جوسازی و سرهم بندی مشتی ترهات آخوندی، خانواده ها را تحریك به اعزام به عراق جهت بهره برداری های سیاسی خود نمودند.
اما وقتی دشمن از این روشهای غیرانسانی و تشبثات مذبوحانه طرفی نبست، تلاش كرد به كمك مشتی بریده وامانده از مبارزه و عوامل استخدامی خود در پوشش انجمن نجات، بر خانواده های مجاهدین تأثیر بگذارد و آنها را مجبور كنند كه به دیدار فرزندان خود در اشرف بروند و تلاش كنند طی روزهایی كه در اشرف حضور دارند، فرزندان خود را به خروج از تشكیلات مجاهدین و گرفتن امان نامه! از وزارت اطلاعات ترغیب نمایند.
همزمان با این اقدامها كه به تنهایی در شمار موارد آشكار نقض حقوق بشر هستند، وزارت اطلاعات از خانواده های مجاهدین، جهت انجام تظاهراتی در مقابل ارگانهای بین المللی یا سفارتخانه های سوییس، فرانسه و انگلستان در تهران استفاده كرد. تلاش برای بهره برداری جهت ارسال نامه به ارگانهای بین المللی و مراجع قضایی كشورهای مختلف اروپایی و اقدامهایی جهت تشكیل پرونده های حقوقی علیه مجاهدین در خارج از ایران نیز بخش دیگری از این توطئه های هدایت شده توسط وزارت اطلاعات بود كه به موازات هم و به منظور درهم شكستن تشكیلات مجاهدین طراحی شده بود.
در راستای این اهداف ضدبشری بخشی از سایر ارگانهای سیاسی و سركوبگر رژیم همكاری گسترده یی با این وزارتخانه دارند. وزارت دادگستری، امور خارجه و سفارتخانه های رژیم در كشورهای مختلف، ازجمله این ارگانها هستند.
یونسی، وزیر اطلاعات رژیم، در ۱۳ مهر ۸۳ طی مصاحبه یی با شبكه دوم تلویزیون رژیم در این زمینه گفت: «در خصوص مهار شرارت منافقین یا گروههای تروریستی، وظیفه اصلی و ذاتی وزارت اطلاعات است و همه ساز و كارهایش را هم در اختیار داره. یعنی تنها نهادی كه موظف است با اون برخورد كنه، وزارت اطلاعاته و همه نهادها هم موظفند با اون همكاری بكنند. یعنی در اونجا وزارت اطلاعات در مركز هماهنگی قرار داره و محور هماهنگی است. یعنی همه سازمانها، نیروهای مسلح، نیروی انتظامی، همه نهادها، همه اونجا با محوریت وزارت اطلاعات كار میكنند ضمن اینكه اونجا شرارت منافقین یا همه گروه های به اصطلاح تروریستی، یك كار برون مرزی است. یعنی یك تشكیلاتی است كه در خارج سازماندهی میشه و در داخل اجرا می شه...»
پاورقی: 
۱ - در همان ایام بخشی ازاین هماهنگی ها با رژیم درنشریه مجاهد ۶۰۴ مورخ ۱۴ آبان ۱۳۸۱ یعنی ۵ ماه قبل از شروع جنگ عراق وتوطئه های رژیم، رؤیای آخوندها و سركرده پاسداران برای نابودی یا درهم شكستن مجاهدین افشا شده بود.
۲ - روزنامه واشینگتن پست ۱۹ تیرماه ۸۱ خبر یك دیدارمخفی در ژنو بین مقامهای رژیم ایران وآمریكا جهت استرداد مجاهدین را منتشركرد. این روزنامه نوشت: «در یك دیدارمخفی درژنو، دوطرف مبادله دستگیرشدگان تروریست را بررسی كردند».
۳ - اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت، ۸آبان ۱۳۸۱.

منبع: 
انجمن نجات رژیم - ارگان سرکوبگر رژیم علیه خانواده های مجاهدین - جلد اول - فرشته یگانه
انتشارات امیرخیز – اشرف
ارديبهشت ۱۳۸۴ 

0 نظرات:

Blog Archive

About Me

ماه و پلنگ
View my complete profile
Powered by Blogger.