postheadericon انجمن نجات رژیم - مقدمه

مقابله با «صورت مسئله» سرنگونی 
وظیفه مقدم ارگانهای سركوبگر رژیم و به طور خاص وزارت اطلاعات رژیم آخوندی مقابله با «تهدید سرنگونی» از سوی مجاهدین و مقاومت ایران به عنوان صورت مسأله كل نظام است. مسأله بود و نبود همه جناحها تهدید مشتركی است كه همگی در مورد آن اتفاق نظر دارند. اگر رژیم تهدیدی از این سو نمیدید، نیازی به چنین بسیج دیوانه وار و این همه زد و بند و اعمال فشار نداشت. اما تهدید به گونه یی است كه رژیم آخوندی حتی یك گردهمایی و یك ملاقات سیاسی و یك مقاله را هم برنمی تابد. مثلاً وقتی هموطنانمان در آمریكا تجمع یا تظاهرات دارند، رفسنجانی شخصاً اعتراض میكند كه چرا «تروریستها، در چندصد متری كاخ سفید» موجودیت رژیم را به چالش گرفته اند. سفیر رژیم در انگلستان برای روزنامه گاردین «اعتراض رسمی جمهوری اسلامی ایران» را ارسال میكند كه چرا به چاپ یك آگهی مبادرت كرده است. سفیر رژیم در فرانسه هم جای خود دارد كه پس از هر دیدار و ملاقات رییس جمهور مقاومت از یك كلیسا یا دیدار با یك شخصیت مذهبی مانند «آبه پیر» تا مسجد پاریس و از دیداری در سنای فرانسه تا پارلمان اروپا، راهی وزارت خارجه فرانسه می شود و بست می نشیند. وزیر خارجه رژیم یك بار در ایتالیا به طور رسمی تصریح كرد «معیار صداقت» كه همان ملاك معامله سنجی رژیم باشد، نحوه برخورد كشورها با «منافقین» است. این تازه در كشورهای غربی است كه از روی آن می توان وضعیت رژیم در قبال مجاهدین در عراق را هم گمانه زد.
ازاین رو، برای پاك كردن «صورت مسأله سرنگونی»، رژیم همیشه و در همه جا در صدد «حداكثر فشار» بر روی مجاهدین و مقاومت ایران بوده است. این كار با مجموعه یی از اقدامهای نظامی، تروریستی، امنیتی، سیاسی و جنگ روانی مستمر پیگیری می شود. درخلال جنگ آمریكا و عراق رژیم ملاها تلاش كرد از این فرصت حداكثر بهره را ببرد تا بتواند ضربه كمرشكن به مجاهدین وارد نماید و به خیال خودش اساساً صورت مسأله سرنگونی را پاك كند و از این بابت برای خود كیسه ها دوخته بود.

۸ماه پس از جنگ و پس از خلع سلاح مجاهدین در عراق، یك «مقام امنیتی» اطلاعات آخوندی به نام علیرضا اكبری كه خبرگزاری رسمی رژیم او را «كارشناس مسائل استراتژیك و استاد دانشگاه»! معرفی میكرد، گفت:
«اگر قرار باشد برخی از اعضای گروهك منافقین عفو یا مجازات شوند، بهتر است عفو یا مجازات آنها در ایران انجام شود... جداسازی بدنه كه هیچ ملجأ و مرجعی برای ادامه زندگی ندارند، باید یكی از سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در قبال این گروهك باشد... ایران میتواند افراد محوری و تشكیل دهنده ساختار اصلی گروهك منافقین را تحویل بگیرد و محاكمه كند، باید در این مسیر ابزار دیپلماسی رسمی یعنی وزارت امور خارجه با ابزار دیپلماسی امنیتی یعنی وزرات اطلاعات هماهنگ با یكدیگر عمل كنند. سیاست ایران مواجه كردن منافقین با نیروهای بومی مناطق داخلی عراق مثل نیروهای سپاه بدر و اكراد است. هدف محوری جمهوری ایران می بایست پاك كردن و حذف صورت مسأله این تشكیلات تروریستی باشد. اثرات ناامنی و منفی این گروهك نه تنها امنیت داخلی بلكه امنیت منطقه را به خطر میاندازد»... «كارشناس مسائل استراتژیك» در پایان استراتژی جمهوری اسلامی را چنین ذكر كرد: «جداسازی بدنه گروهك از مركزیت و پذیرش عمده قوایی كه پیاده نظام این گروهك بوده اند و نیز بازگشت و تخفیف برای اعضای این گروهك از یك طرف پافشاری و تأكید بر ضرورت محاكمه و مجازات عناصر اصلی و محوری این سازمان از طریق فعالیتهای رسمی و دیپلماسی امنیتی از طرف دیگر، می تواند بهترین رویكرد در قبال منافقین باشد» (خبرگزاری رژیم  ایرنا  ۲۵ آذر ۱۳۸۲).
اما تمام این توطئه ها نتوانست رژیم ملاها را به هدفش برساند بلكه با پایداری مجاهدین در شهر اشرف، ورق به زیان آخوندها برگشت. تاریخچه دوسال اخیر در یك كلام چیزی جز زورآزمایی و جدال سنگین و سهمگین بین مجاهدین و رژیم در نقطه كانونی اشرف نبوده است.
ما در این مجموعه میخواهیم به بخشی از این جدال سهمگین كه مربوط به اقدامهای سركوبگرانه رژیم علیه خانواده های مجاهدین و فشارآوردن به سازمان با اهرم «خانواده ها» است، بپردازیم.
زیرضرب بردن خانواده ها برای به كارگرفتن آنهاعلیه فرزندان وخویشاوندانشان، البته چیز جدیدی نیست. تاكتیكهای پست و ترفندهای رذیلانه ساواك شاهنشاهی و اطلاعات آخوندی به مثابه یك شیوه كار در دیكتاتوریهای ارتجاعی، شناخته شده است و سازمان مجاهدین خلق ایران از سال ۱۳۵۰ تاكنون دست كم ۳۵ سال است كه آنرا از نزدیك در رژیم های شاه و شیخ تجربه كرده است. كشاندن خانواده به تاریكخانه، ضرب و شتم، تهدید و تجاوز، قطع آب و برق خانه هایشان، اخراج از كار، بلوف زدن، برگ روكردن، شوكه كردن با خبرهای دروغین، مزاحمت از طریق لات و لومپن های محله و حزب اللهی های همسایه، فرستادن نامه های تهدیدآمیز، جنگ اعصاب با تلفن، منبری كردن (اذیت و آزار و تهمت زدن و تحت فشار قراردادن) یك خانواده در محله از طریق مسجد و آخوند محل، توقیف اموال و حسابهای بانكی و مشروط كردن آن به همكاری با وزارت اطلاعات برای جداكردن فرد مورد نظر از مجاهدین، همچنین قول شغل و پول و تجارت و درآمد برای افراد نیازمند یا افراد مال دوست، همگی «چشمه»هایی از لجنزار متعفن و پلشت اطلاعات آخوندی است. هستند خانواده هایی كه در ربع قرن گذشته بارها و بارها با همین روشها تحت فشار قرار گرفته اند. مادران سالخورده یی كه در این رابطه بارها كتك خوردند و دست یا پا یا فرق سر و دنده های آنها شكسته و پدرانی كه سكته قلبی یا مغزی كرده ا ند. برادرانی كه از كار بیكار شده یا از مدرسه و دانشگاه اخراج شده اند و خواهرانی كه اراذل اطلاعات آخوندی از فرط مزاحمت آنها را به خودكشی رسانده اند.
در یكی از این نمونه ها سال ۱۳۷۵ مقامهای وزارت اطلاعات به والدین دكتر عباس میناچی از اعضای باسابقه شورای ملی مقاومت مراجعه كرده و مدعی شدند كه وی توسط مجاهدین زندانی شده است. و به این وسیله با تهدید و فشار از آنها خواستند علیه مجاهدین و مقاومت اقدام به افشاگری و شكایت نمایند.
سازمان بین المللی «پاكس كریستی»، دربیانیه یی كه به عنوان سند در «سوكمیسیون منع تبعیض و حمایت از اقلیتهای ملل متحد» به ثبت رسید، در این باره نوشت: «وزارت اطلاعات و یك دیپلمات ایرانی در پاریس ضمن تماس با خانواده آقای عباس میناچی به آنها گفتند پسرشان توسط مجاهدین زندانی شده است. از این طریق، آنها والدین آقای میناچی را وادار كردند كه به پروفسور كاپیتورن، عفو بین الملل و سایر سازمانهای حقوق بشری نامه نوشته و نگرانی خود را ابراز دارند».
«سوكمیسیون منع تبعیض و حمایت از اقلیتهای ملل متحد» در قطعنامه خود در۱۶ اوت ۱۹۹۶، از «اذیت وآزار فزاینده خانواده های ایرانیان تبعیدی در جمهوری اسلامی و فشارهای اعمال شده توسط تروریستهای مخفی دولت برضد ایرانیان خارج كشور با هدف واداركردن آنها به همكاری در فعالیت علیه مخالفان در تبعید» ابراز نگرانی عمیق كرده است. در همان سال واشینگتن تایمز در این باره نوشت: «مأموران وزارت اطلاعات بیش از ۳۰۰۰ ایرانی تبعیدی را مورد تهدید قرار داده اند كه اگر شورای ملی مقاومت ایران را محكوم نكنند، مورد تلافی قرار خواهند گرفت».
برای رسیدن به همین هدفها بود كه اطلاعات آخوندی «انجمن نجات» تشكیل داد. این انجمن كه یك از چهل واند ارگان سركوبگر رژیم آخوندی است، در عمل با گروگان گرفتن خانواده ها و انواع تهدیدها و فشارها تلاش میكند آنها را وادار به موضعگیری علیه مجاهدین كند و با فرستادن خانواده ها به نزد مجاهدین افراد را جدا نموده و در قدم بعد به خدمت بگیرد.
كلمه «نجات» نیز در فرهنگ اطلاعات آخوندی، كلمه جدیدی نیست. دژخیم فلاحیان (وزیر قتلهای زنجیره یی) همراه با معاونانش سعید امامی و سعید حجاریان و علی ربیعی، نظریه پردازان نجات رژیم از صورت مسأله مابه الابتلاء با شعار «نجات انسانها» از دست مجاهدین و شورای ملی مقاومت بودند. دژخیم حجاریان، شخصاً به همین منظور شاگرد جلاد اوین سعید شاهسوندی را به خارجه فرستاد. آخوند یونسی هم یكبار با اشاره به اینكه روشهای نظامی و سیاسی  كه حدود ۳۵ سال در برابر مجاهدین به كار گرفته شده جواب ندارد، گفت بنابر تجربه در مقابله با «منافقین» تنها «روش اطلاعاتی» فایده دارد.
كمیسیون امنیت و ضد تروریسم شورای ملی مقاومت، در شهریور ۱۳۷۴ یك مأموریت «نجات انسانها» توسط مأموران وزارت اطلاعات را فاش كرد (ایران زمین ۲۷ شهریور ۱۳۷۴). در این افشاگری، یك مأمور اطلاعات كه خود را از مقامهای وزارت خارجه رژیم معرفی می كرد، شرح میدهد كه چگونه وزارت اطلاعات ۲۴۰ هزار دلار برای خارج كردن سه مزدور نفوذی از اردوگاه پناهندگی در رمادی عراق هزینه كرده است. سه مزدور مزبور از سوی رژیم به «مأموریت نجات» در داخل مجاهدین و صفوف ارتش آزادیبخش فرستاده شده و سپس لو رفته و اخراج شده بودند.
در بهمن ۱۳۷۴، دكتر منوچهر هزارخانی در باره عملیات شكار یك هنرمند نزدیك به مقاومت از سوی اطلاعات آخوندها نوشت: «...«سربازان گمنام» جهل و جنایت، برای «نجات انسانها» از ورطه مقاومت! از دادن هیچ نوع كمكی دریغ نمیكنند... كارنامه دستگاه جاسوسی و تروریستی رژیم آخوندها، موسوم به «وزارت اطلاعات»، برای همه روشن است... این هم كه جنبش مقاومت ایران به ریشه كن كردن طاعون ولایت فقیه و حكومت آخوندی كمر بسته و در این راه سازش ناپذیر باقی مانده است، امری نیست كه بر كسی  به ویژه بر پس مانده های درمانده خمینی  پوشیده باشد. هم از این روست كه همه عوامل و كارگزاران رژیم در خارج كشور، مدتی است مأموریت یافته اند هر كار دارند زمین بگذارند و تا می توانند، در جهت لجن پراكنی به جنبش مقاومت ایران، كاغذ سیاه كنند یا گلو بدرانند» (ایران زمین ۹بهمن ۱۳۷۴).
درسال ۷۶ نیز فاش شد كه خاتمی شخصاً دستورالعملی خطاب به وزارت اطلاعات درباره مجاهدین و شورای ملی مقاومت و هواداران آنها صادر كرده و در آن گفته بود كه جداكردن «حتی یك نفر» از اینها برای نظام، ضروری و ارزشمند است. از اینجا می توان به ابعاد سركوب و توطئه علیه خانواده های اعضای مجاهدین و مقاومت ایران پی برد.
كتابی كه در دست دارید نخستین جلد از مجموعه اسنادی درباره ابعاد حیرت آور این سركوبی ضد انسانی و توطئه علیه مجاهدین و خانواده های آنها در اثنای مقاومت شكوهمند دو ساله اخیر در اشرف است.
با سپاس از خواهران و برادرانی كه گرد آوری اسناد و مدارك و همچنین تحریر مطالب این مجموعه را به انجام رساندند، جلد نخست را به قهرمانان شهر شرف كه توطئه های دشمن ضدبشری را در هم شكستند، تقدیم می كنیم.
منبع: انجمن نجات رژیم - ارگان سرکوبگر رژیم علیه خانواده های مجاهدین - جلد اول - فرشته یگانه
انتشارات امیرخیز - اشرف  
ارديبهشت ۱۳۸۴ 

0 نظرات:

Blog Archive

About Me

ماه و پلنگ
View my complete profile
Powered by Blogger.